باشکوهترین روز زندگیم

ساخت وبلاگ
هنوزم چشمای تو، مثل شبای پر ستاره ستهنوزم دیدن تو، برام مثل عمر دوباره ستهنوزم وقتی می خندی، دلم از شادی می لرزههنوزم با تو نشستن، به همه دنیا می ارزهاما افسوس تو رو خواستن،دیگه دیره؛ دیگه دیرهاما افس باشکوهترین روز زندگیم...
ما را در سایت باشکوهترین روز زندگیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : endoff بازدید : 103 تاريخ : يکشنبه 4 اسفند 1398 ساعت: 12:36

از نوایش مرغ دل پران شدیوز صدایش هوش جان حیران شدیچی بنویسنم؟ چی بگم؟ چه طور توصیف کنم احساساتمو...؟ چه کسی می تونه حال منو بفهمه؟ چه کسی می تونه درک کنه که چی کشیدم؟ مهربونم، آروم جونم، عزیزترینم، زی باشکوهترین روز زندگیم...
ما را در سایت باشکوهترین روز زندگیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : endoff بازدید : 108 تاريخ : يکشنبه 4 اسفند 1398 ساعت: 12:36

نمی خواستم این عشق را فاش کنم!

ناگاه به خود آمدم دیدم همه کلمات راز مرا می‌دانند!!

این است که هر چه می نویسم

عاشقانه ای برای “تو” می شود.

باشکوهترین روز زندگیم...
ما را در سایت باشکوهترین روز زندگیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : endoff بازدید : 105 تاريخ : يکشنبه 4 اسفند 1398 ساعت: 12:36

درست بعد از سه سال و شش ماه و نوزده روز، امروز صبح دوباره چشمان زیبا و دلربایت خیره به چشمانم شد.مهربانم، اصلا فکرش را هم نمی کردم به ناگاه ببینمت. حول شدم. دلم نمی خواست بفهمی آنجا ایستاده ام. فکر می باشکوهترین روز زندگیم...
ما را در سایت باشکوهترین روز زندگیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : endoff بازدید : 106 تاريخ : يکشنبه 4 اسفند 1398 ساعت: 12:36